زنان در سینمای جان کاساوتیس
جان کاساوتیس دربارهی نبود صحنههای جنسی در فیلمهایش میگوید «دلمشغولی من توصیف زنان بر روی پرده است. غالب فیلمها زنها را بهمثابەی معشوقه نشان میدهند و تنها مسئله این است که این زنها کِی و کجا و با چه کسی به بستر میروند. هیچ اهمیتی به رؤیاهای زنان یا به زنان در مقام رؤیا یا به زنان غیرعادی داده نمیشود. در قوەی خیال درونی ما ایدهی عشق بهمثابهی دنیایی رمزآلود و کشف نشده وجود ندارد. نشان دادن کنش جنسی در فیلمها اکثر اوقات مزخرف، دروغین، سودجویانه و تجاری است. این یک چشمچرانی بیارزش است که به حد وفور یافت میشود. این امر من را عصبانی میکند و اهمیتی نمیدهم که من را خشکهمقدس فرض کنند. فکر میکنم برخی چیزها خصوصی هستند، همانطور که یک شخصِ در حال مرگ را نشان نمیدهم لذت خصوصی شدید رابطەی جنسی را هم نشان نخواهم داد.» کاساوتیس میگفت اگر رابطەی جنسی بهعنوان یک نیاز عاطفی و نه یک کنش فیزیکی درک میشد مینی و ماسکوویچ به مسائل جنسی مهمی میپرداخت.
کاساوتیس و تنسی ویلیامز
کاساوتیس تنسی ویلیامز را میشناخت و از نوشتههای او لذت میبرد. شاید این امر دلیل شباهت مینی و ماسکوویچ با تاتوی رز باشد. هر دو اثر، راوی زنی دارند که متقاعد شده خود را به روی مخاطرات رابطهای جدید با مردی لوده بگشاید، مردی که هیچ نقطه مشترکی با او ندارد. بااینحال بهرغم شباهت پیرنگ، سبک و لحن اثر کاساوتیس هرگز شبیه سبک و لحن ویلیامز نیست. آنجا که ویلیامز به لحاظ رمانتیک تحریککننده است، کاساوتیس زمخت و پرتنش است. آنجا که شخصیتهای ویلیامز میتوانند برای خوابوخیالِ شاعرانه فضا و زمان بیابند، شخصیتهای کاساوتیس در چنان اتاق شکنجهی اجبارآوری عمل میکنند که حتی کوتاهترین رهایی تغزلی نیز غیرممکن است. در دیگ زودپز چهرهها، کشتن یک شرط بند چینی، یا زنی تحت تأثیر جایی برای فانتزیهای آلما، خاطراتِ رمانتیک بلانش دوبووا یا رؤیاهای لارا نیست. آلما، بلانش یا لارا در اسید روانی فیلمهای کاساوتیس زندهزنده خورده میشوند.
از کتابِ فیلمهای جان کاساوتیس (پراگماتیسم، مدرنیسم و سینما)
ری کارنی – ترجمه رضا خلیلی